مجلس یازدهم کمتر از ۲ ماه دیگر شروع به کار میکند. باید در انتظار رویارویی مجلس یازدهمیها با دولت باشیم؟
قطعا همینطور است. من مدتها قبل از اینکه انتخابات دوم اسفند ماه برگزار شود، گفته بودم مجلس یازدهم مجلسی با حضور اصولگرایان تندرو، اعضای جبهه پایداری و طرفداران احمدینژاد تشکیل خواهد شد. پس معلوم است، مجلس یازدهم کارش را با حمله به روحانی شروع خواهد کرد. حتی میتوان منتظر روزی باشیم که برکناری روحانی را دولت از بخواهند و در راستای آن تلاشهایی داشته باشند.
واکنش نظام نسبت به این تحرک چه خواهد بود؟
به گمانم مسئولین ارشد نظام با برکناری آقای روحانی موافق نباشند. به همین دلیل نمایندگان مجلس بعدی فعالیتهایشان را برای تغییر تعدادی از وزیران، سفیران، استانداران و حتی فرماندهان به طور جدی پیگیری خواهند کرد.
دولت چه واکنشی باید به این نوع تحرک نشان بدهد؟
ببینید! دولت آقای روحانی از نیمه دوم سال ۹۹ به دلیل اینکه سال آخرش است، خیلی نقشی نخواهد داشت. و اگر چه تندروها به حملات ادامه خواهند داد، نمیتوانند کار خاصی انجام بدهند. در حقیقت از نیمه دوم امسال، همه چیز تحت تاثیر فضای انتخاباتی ۱۴۰۰ قرار میگیرد. یعنی اینکه چه کسانی میتوانند به عنوان نامزدهای جدی در انتخابات ریاستجمهوری باشند.
چه کسی گزینه تندروها برای رفتن به پاستور خواهد بود؟
در چنین فضای تندروها سعی شان را به کار خواهند گرفت تا با نشان دادن اینکه مشکلات، دشواریها و نابسامانی های مملکت زیر سر روحانی و اصلاحطلبان است، آقای احمدینژاد را مجددا بازگرداند و او برای سومین بار رییس دولت شده و کارش را شروع کند.
اما سد محکمی به نام شوراینگهبان بعید است چنین اجازهای را بدهد.
خودشان هم میدانند شوراینگهبان نگاهی منفی به احمدینژاد دارد. به همین دلیل همه تلاششان را به کار میگیرند تا این شورا را برای تایید احمدینژاد تحت فشار قرار بدهند. به همین دلیل با سخنرانیها، از طریق روزنامهها و تریبونهایی که دارند، کاری کنند تا احمدینژاد برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ مجوز بگیرد.
سئوال این است؛ احمدینژاد در میان اصولگرایان و مردم چقدر طرفدار دارد؟
این را نباید نادیده گرفت، احمدینژاد در میان جریان اصولگرایان طرفداران خیلی زیادی دارد که البته به دلایلی، حمایتشان را علنی نمیکنند. همچنین او در جامعه و میان اقشار کمتر تحصیلکرده رای بالایی دارد و اگر سال بعد در انتخابات باشد، حتی اگر هیچ حمایتی از او نشود و صدا و سیما و ائمه جماعت هم برایش تبلیغ نکنند، بازهم حداقل ۲۰ میلیون رای دارد. بنابراین شوراینگهبان نمیتواند به راحتی احمدینژاد را رد صلاحیت کند.
اما همین شورا چهرهای چون آیتالله هاشمی را رد کرد و هیچ اتفاقی نیفتاد.
شرایط ۹۲ با ۹۹ خیلی فرق میکند. یعنی کشور الان دچار بحرانهای عدیدهای است که میتوان به به هم ریختگی فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد. در واقع زمانی که آیتالله هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کردند، فضا متفاوت بود. ما نباید اعتراضهای دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ را فراموش کنیم. در این دوسال تغییراتی ایجاد شده است. حتی اگر فرض را بر رد صلاحیت احمدینژاد بگیریم، کسی مثل سعید جلیلی که شباهت زیادی به او دارد را وارد کارزار انتخاباتی کرده و به احتمال زیاد دولت را در دست میگیرند که البته باید گفت، مشکل تندورها بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ شروع خواهد شد.
چه مشکلی؟
ببینید! برای اینکه آنها در این چند سال همه مشکلات و همه ضعفها را به گردن روحانی و اصلاحطلبان و مجلس دهم میانداختند. اما بعد از ۱۴۰۰ نه روحانی، نه اصلاحطلبان، نه مجلس دهم و نه حتی فراکسیون امیدی هست که مسبب گرفتاریها معرفی شوند. در واقع قوای مقننه، قضاییه و مجریه و همه ارکان نظام دقیقا مثل سالهای "هشتاد و چهار" تا "نود و دو" تمام و کمال در اختیار تندروها خواهد بود و به همین دلیل، دیگر نمیتوانند گرفتاریها را به گردن این و آن بیاندازند. بنابراین تندروها باید پاسخگوی شرایط باشند، آنهم در شرایطی که فشارها و تحریمها شدیدتر شده است. ما سال ۹۸ را در حالی پشت سر گذاشتیم که رشد اقتصادی منفی ۹ و تورم ۵۰ الی ۴۰ درصدی را تجربه کردیم و دولت با یکسومِ کسر بودجه روبرو است که اصلاح اینها وظیفه تندروها میشود که همه میدانند، کار بسیار سختی است.
تندروها چه برنامههایی را برای ترمیم فضا میتوانند داشته باشند؟
چاره ای جز مذاکره نیست. یعنی یا مستقیم یا غیر مستقیم با ترامپ کنار خواهند آمد تا مقداری از مشکلات کمتر شود که در چنین حالتی، آن وقت میگویند، آی مردم! دیدید روحانی بلد نبود و ما توانستیم، مشکلات را کم کنیم.
حرفی مانده است؟
فضای سیاسی به استقبال روزهای عجیب و پر از هیاهو میرود.